بدون شرح
نوشته شده در جمعه 11 مرداد 1392 توسط علیرضا اسدی| تعداد بازدید : 5 | نظرات :(0)
حرفی با شهدا
چی بگم خودتون تو ادامه مطلب بقیشو ببینید...
اوضاع خیلی خوبه
پسره ۲۷ سالش بود ۶ سال بود نامزد بود یکی رو میخواست
بهش کار ندادن بابای دختره داد به یه نفر دیگه پسر دایم خودشو کشت
پدر بزرگش سالی ۲بار مکه میره ولی یه بار نیومد دست نوه اش رو بگیره.
داداشی اوضاع خیلی عالیه
دختره با نامزدش تا دم دانشگاه میره داخل دانشگاه با n نفر
دیگه هم هست
داداش جونم اوضاع حرف نداره
داداش اوضاع یک یکه
مدیر عامل باشگاه به بازیکناشون هواپیما میخواد بده
داداش اوضاع از این بهتر نمیشه
پسرای سرزمینت ابروهاشونو برمیدارن مثل دخترا
داداش اوضاع خیلی قشنگه
داداش این مرد با سنش به خاطر اینکه پیش زن و بچه اش
شرمنده نشه شبا هم کار میکنه
داداش شما رشادت کردین ولی جومونگ شد سنبل رشادت…..
داداش قویترین مرد جهان رو یه نوجوان ۱۷ ساله کشت..
داداش یه مـــــــادر چندتا بچه رو نگه میداره آخ نمیگه
اما چندتا بچه یه مـــــــادر رو نگه نمیدارن..
داداش دختر سرزمینت تو سن کم داره کار میکنه که شما به خاطر
آسایش اینا از خودتون گذشتین
داداش سالی چند تا از این حادثه ها داریم…
یه مرد زن و بچه اش رو تو اسید سوزوند
چشمای زنش جفتش از کاسه دراومد.
داداش تو مصرف مواد مخدر اول شدیم…
داداش این بچه تو سرما خوابش برد میبینی شهر چقدر ساکته؟؟؟
هیچکی توجه نمیکنه….
داداش اوضاع خیلی بهتر از ایناست به قول اون خواننده
…<<همه چی آرومه من چقدر خوشبختم>>…
داداش به خدا خسته شدم از این شهر و هوای آلودش
شهــــــــدا شرمنده ایم .....
برگرفته ازآنتی ماسون